1...
چند روز پیش ،اطلاعات سپاه ریخت تو دفتر نشریمون، هر چی هارد کامپیوترو سی دی و نوار و کاغذ بود جمع کرد، برد.ظاهراً داشتن اموال شرکت طراحی سایتی رو می گشتن که دفترش با ما مشترک بود. مسئول فنی شون رو هم بازداشت کردن . هیچ کس نمی دونه چرا . می گن این گشتن ها تو دفاتر طراحی سایت عادیه!
همه مطالبمون رو بردن . جهنم می شینیم از اول تهیه شون می کنیم.
2...
یکی از دوستام زنگ می زنه که برم پیشش کارم داره . قبول می کنم .اما کارم که طول می کشه، زنگ می زنم می گم اگه کار خاصی نداری من نمی یام. چند دقیقه بعد تملس میگیره:چی شده؟ من اون موقع تو جلسه بودم.
-هیچی کار دارم نمی یام.
می گه : نگران شدم. مسخره اش می کنم که خیلی بی خود نگران می شه. تعجب می کنم آدم زندان رفته ای به سن اون که نباید ازین فکرای بی خود بکنه. تازه ادعاش هم می شه که خیلی دل گنده اس.
می گه که من خیلی شیطونم و تازه تو ایران آدم باید همیشه نگران باشه.
-نمی دونم شاید..
3..
بچه ها می گن سرور سایت کمپین فیلتر شده! مگه می شه ؟ سرور که خارج کشوره. یکی از دوستام زنگ می زنه معلوم می شه که اشکال فنیه و درست می شه. ربطی هم به فیلترینگ نداره.خیالم راحت می شه . نمی دونم شاید آدم تو ایران حق داشته باشه که همیشه نگران باشه.
4...
یاد حرفهایی می افتم که تو کارگاه یونیسف به اون آموزشگر خارجی و چند روز بعدش هم به اون خبرنگار خارجی گفتیم. گفتیم که هیچ تصوری از آینده نداریم . که هر روز صبح که از خواب پا می شیم ، باید خوشحال باشیم که سایتی فیلتر نشده ، نشریه ای توقیف نشده ، کسی بازداشت نشده و..الآن که فکر می کنم می بیبنم حتی باید خوشحال باشیم که احمدی نژاد بخش نامه جدیدی مثلاً در مورد ساعت کار خانم ها صادر نکرده و مجلس هم طرح هایی مثل طرح سهمیه بندی جنسی رو مطرح نکرده.
5...
وقتی یکی از بچه ها از ترس بی دلیل مردم تعجب کرده بود، گفتم :" تو ایران هر کس که کمتر با این فضاها سر و کار داشته باشه ،بیشتر می ترسه". همه سیستم ها ی امنیتی دنیا خودشون رو وحشتناک تر از تون که هستن نشون می دن. گفتم که "مثلاًاحمد باطبی اصلاً ازین توهم های الکی نداشت . " شاید هم بهتر باشه محتاط باشیم . احمد هم با اون دل گندگی اش ، وقتی که موقعیت اش رو داشت ، اون قدر دس دس کرد که..
بگذریم.
6...
چشمامو می بندم تا بخوابم. فردا صبح چه اتفاقی می افته ؟ نمی دونم. حتی پوزیتیویستی مثل رفیع فر هم می گه غربی ها اگه راس می گن بیان ایران رو جامعه شناسی کنن. اروپا و آمریکا که همه چیزشون رو نظم و ترتیبه که جامعه شناسی شون کاری نداره. تو ایران که هیچ چی حساب –کتاب نداره ، جامعه شناسی کردن هنره!
۱۳۸۵ بهمن ۲۵, چهارشنبه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر